بررسی جهت مغایرت آراء در طرق فوق العاده اعتراض به آراء با مطالعه تطبیقی در آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه

نویسنده

دانشگاه رازی

چکیده

در امور ترافعی هدف از دادرسی، از میان برداشتن دعوا و پایان دادن به نزاع میان متداعیین است. معمولاً دعوا با رأی قطعی مرجع قضایی صلاحیت‌دار خاتمه می‌یابد. ولی اگر در موضوع واحد آراء قطعی مغایری صادر شده باشد، نمی‌توان دعوا را خاتمه‌یافته تلقی نمود. زیرا قطعاً یک یا هر دوی رأی مغایر، خلاف عدالت صادر شده است. برای رفع این مغایرت، در آئین دادرسی مدنی ایران، هم طریقۀ اعادۀ دادرسی پیش بینی شده است (وقتی مغایرت میان دو حکم قطعی صادره از دادگاه واحد باشد)  و هم فرجام‌خواهی (وقتی مغایرت میان دو رأی صادره از دادگاه واحد یا دادگاه‌های مختلف باشد). با بررسی شرایط هر یک از دو طریقۀ مزبور، مشخص می‌شود، قلمرو حل مغایرت آراء از طریق فرجام‌خواهی گسترده‌تر از اعادۀ دادرسی است. با توجه به اینکه هر یک از طرق اعتراض به رأی مبنا و فلسفۀ وجودی خاصی دارد، لذا نباید به جهت واحد بتوان از دو طریقۀ اعتراض فوق‌العاده استفاده نمود. بنابراین، حتی اگر میان دو حکم قطعی صادره از دادگاه واحد، مغایرت وجود داشته باشد، می‌توان از طریق فرجام‌خواهی درخواست رفع مغایرت نمود. پس ضرورتی ندارد، به علاوه، اعادۀ دادرسی نیز ممکن باشد. به همین علت اصلاح مادۀ 426 (ق.آ.د.م) ضروری به نظر می‌رسد.
 

کلیدواژه‌ها


1- Couchez gérard. Langlade , Pierre et lebeau Daniel , (1988) procedure civile. Paris , Dalloz
2- Croze, Hervé et Moral, Christian, (1988) procedure civil. LexisNexis.
3- Dutheillet – lamonthezie , Bernard. Juris – classeur. (1963) Procedure civile. Requite civile , paris. Dalloz
4- Garsonnet et Gezar – Bru. Procedure civile. (1925) Paris. cadiet
5- Glasson, Ernest Désiré, (1902). Precis theorique et pratique de procedure civile. paris . Pichon
6- Heron. J. Droit judiciaire privé. (1991) Monchrestien, Précis Domat.
7- Lexique des termes juridiques, (2010). Paris. Dalloz.
8-Vincent (J.) et Guinchard (S.), (2001), Procédure civile, Paris, Dalloz