لزوم استفاده‌ی محدود از کیفر سالب آزادی بر مبنای فقه اسلامی

نویسندگان

1 دانشگاه شاهد

2 دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

حبس در اندیشه‌ی دینی عموماً یک مجازات اصلی محسوب نمی‌شود؛ بلکه به عنوان یکی از مصادیق تعزیر، اقدامی تأمینی و تربیتی است و بیشتر جنبه‌ی اصلاح، بازدارندگی و پیشگیری از وقوع مجدد جرم را دارد. در مواردی نیز که حبس به عنوان مجازات به‌کار رفته است به‌عنوان یک ضرورت مطرح بوده و اساساً با منطق اسلام که سعی در پرورش روحی و روانی افراد جامعه دارد، همخوانی ندارد. کاکردگرایی حبس به‌عنوان وسیله‌ای جهت دور نگه‌داشتن خطر برخی افراد از جامعه در نظام فقهی اسلام به‌خوبی مشاهده می‌شود. به‌کارگیری زندان در سطح وسیع کپی‌برداری از سیستم اعمال مجازات غربی و به‌کاربردن و دادن حکم زندان را در بسیاری از موارد که امکان جایگزین مناسب برای آن وجود دارد، با فلسفه مجازات‌ها و کیفرها در اسلام ناسازگار است. مبنای استفاده از کیفر سالب آزادی، ضرورت حفاظت از جامعه در برابر مجرمین خطرناک و در هنگام وقوع جرم شدید؛ و به تعبیری دیگر مصلحت جامعه می‌باشد که این مصلحت فلسفه و مبنای مجازات در اسلام است. استفاده از زندان، در موارد استثنایی و در مورد بزهکاران خاص، در واقع پاسخی است به آن دسته از طرفداران مجازات زندان که به دنبال راه‌حلی برای مقابله با بزهکاران خطرناک و تکرار کنندگان جرم در جامعه هستند. استفاده از زندان به‌عنوان «آخرین حربه» و توسل به مجازات‌های اجتماعی جایگزین در سطح گسترده نه فقط امنیت جامعه را تضمین می‌کند، بلکه ضمن رعایت الزامات ناظر به حقوق-بشر و کرامت انسانی، هزینه‌ی عدالت کیفری را به نحو چشمگیری کاهش می‌دهد. در این نوشتار ابتدا به تعریف کیفر سالب آزادی و زندان پرداخته‌ایم. سپس، پیشینه‌ی استفاده از کیفر سالب آزادی در فقه اسلامی را مرور کرده‌ایم و پس از آن با بررسی فلسفه اسلامی مجازات به طور کلی و مجازات حبس به طور خاص، به ضرورت فقهی استفاده‌ی محدود از کیفر سالب آزادی اشاره کرده‌ایم. در نهایت نیز پس از بررسی ضرورت اجتماعی و تاریخی استفاده‌ی محدود از کیفر سالب آزادی به نتیجه‌گیری کلی از مطالب بیان شده پرداخته‌ایم.

کلیدواژه‌ها


Bagaric, Micro, (2000-2001), Proportinonality in Sentencing: Its Justifivation, Meaning, and Role, Current Issues in Criminal Justice, volume 12 number 2.
Bordy S.R, (1996), The Effectiveness of Sentencing, Home Pffice Research, study, No 35, London, HMSO.
Kury, H & Ferdinand, T, (1999), Public Opinion and Punitivity, International Pournal of Law and Psychiatry, Vol.22, Nos 3-4.
M. Malcolm and Simon Jonathan, (1992), The New Penology: Notes on the Emerging Strategy of Corrections and its Implications. Criminology, Vol 30, No 40.
Commission canadienne, (1987), Report de Commission Canadienne Sur la Determinution de la Peine, P.48.
Sentencing Guideline's Cuncil, (2008), Dangerous Offenderd, Guide for Sentencers and Practitioners, Version 2, Tuly.
Smith D.Z & Ashworth. Andrew, (2004), Disproportionate Sentences as Human Rights Violations, the Modern Law Review, No 4, Volume 67.