تلاشی برای ساماندهی نظریۀ عدم نفوذ مراعی

نویسنده

دانشگاه تهران

چکیده

  در این مقاله تلاش­هایی برای ساماندهی نظریه عدم نفوذ مراعی صورت گرفت و هدف از انجام آن کشف و شناسایی نظریه عدم نفوذ مراعی و ساماندهی آن و ایجاد قاعده­ای بود که در حقوق امروزی ایران قابلیت اعمال داشته باشد. در این مقاله با این سؤال مواجه بودیم که از حیث احکام و آثار چه فرقی میان عدم نفوذ موقوف و مراعی وجود دارد و نظریه عدم نفوذ مراعی در چه مواردی اعمال می­شود و به این نتیجه رسیدیم که برخلاف عقد موقوف، عقد مراعی برای نافذ شدن نیازمند اجازه کسی که حقی در موضوع قرارداد دارد نیست، بلکه تأمین بعدی حقوق وی، موجب کمال و صحت قرارداد خواهد شد و باید بر این نظر بود که در اینگونه موارد قرارداد خود به خود نافذ می­شود؛ حتی اگر شخص ذینفع، قرارداد غیر نافذ مراعی را رد کرده باشد. همچنین عدم نفوذ مراعی در مواردی اعمال می­شود که قراردادی به زیان شخص ثالث منعقد شود و طلب یا مالکیت بالقوه او را نادیده بگیرد. با مطالعه مصادیق این نهاد، به نظر می­رسد که عدم نفوذ مندرج در رأی وحدت رویه شماره 620 مورخ 20/9/1376را باید به معنای عدم نفوذ مراعی دانست. از طرف دیگر، نهاد عدم قابلیت استناد که با ترجمه تحت اللفظی اصطلاح « inopposabilité » وارد نظام حقوقی ایران شده، با وجود نهاد «عدم نفوذ مراعی» کارایی ندارد و پیشنهاد می­شود اصطلاح اخیر به عنوان معادل بومی آن به­کار گرفته شود.

کلیدواژه‌ها



‫‪1-BASTIAN D., (1929), Essai d´une théorie générale de‬‬ ‫‪l´opposabileté, thèse Paris.‬‬
‫‪2-BERTRAND F., (1979), L´opposabilité du contrat aux‬‬ ‫‪tiers,thèse paris .‬‬ ‫‪3-Cass 1re civ, 23nov.1976: Bull.civ.,I . N°361, p.284.‬‬ ‫‪4- Duclos J., (1984), l´opposabilité (Essai d´une théorie‬‬ ‫‪générale), thèse Rennes, éd.‬‬ ‫‪5- TERRE F., SIMLER Ph. et LEQUETTE Y., (1999), Droit‬‬ ‫‪civil – Les obligations, Dalloz.‬‬